اولین عید سه نفره ما
عزیز دلم میخوام برات اینجا از اولین بهار بودنت در کنار من و بابا علیرضا بنویسم ،میخوام برات بنویسم تا بعدها که خودت در کنارمون بودی و این مطالبو خوندی ،بدونی که چه دلیل خوبی برای شادتر بودن لحظه های زندگی ما بودی و هستی
عشق مامان ،امسال سفره هفت سینمون با وجود شما یه حال و هوای دیگه داشت ، به یمن قدمهای نازنینت ،یه جفت پاپوش خوشمل گذاشتیم توی سفرمون و یه ماهی خوشگل به جمع ماهیامون اضافه شد،راحله جون هم به نیت شما یه تخم مرغ خوشگل تزیین کرد و گذاشتیم کنار تخم مرغامون ،وای عزیز دلم فقط جای خودت توی آغوشمون خالی بود که به امید خدا سال دیگه کنار سفره هفت سینمون میشینی
عزیزم ساعت دو و سی و یک دقیقه روز چهارشنبه سال سه نفره ما تحویل شد و در سایه قرآن کلی دعا و آرزوی خوب برای همه داشتیم،بابا علیرضا هم حسابی خوشحالمون کرد و به من و شما عیدی داد و به شما تبریکات جداگانه گفت با کلی بوس
عزیزم عیدت مبارک
اینم عکسای هفت سینمون که قولشو بهت دادم
اینم پاپوشای ناز شماست عزیزم