سیسمونی گل همیشه بهارم (هفته 33)
سلام عزیز دل مامان ،خوبی گل دخملم ؟؟
حسابی برای خودت شیطون شدی و خونتو میذاری روی سرت ،الهی قربونت برم که همه فکر و ذکرم شدی عزیزم،بابا علیرضا هم خیلی خیلی دلش میخواد که زودتر بیای و خونمونو با اومدنت روشن کنی گلم
این هفته با کمک راحله جون و مامان جون شهناز و البته بابا علیرضا اتاق پرنسسمونو چیدیم ،وای که چقدر ذوق داشتم ،باورت میشه عزیزم که دیگه خودمو و خرید کردن برای خودمونو فراموش کردیم ؟همه عشقم شده خرید کردن و تکمیل وسایل نازت،همش میریم توی اتاق نازت و خیره میشم به وسایلت و اتاقت و مخصوصا لباسای کوچولوت ، و کلی دلتنگت میشم و میشمرم روزای انتظارمو و بی صبرانه منتظر در آغوش کشیدن هفته هارو سپری میکنم
عزیزم هفته پیش یه روز همه اقوام بابا علیرضا اومدن خونمون تا سیسمونی خوشگلمو ببینن و یه روزم اقوام مامانی اومدن و همه از اتاق نازت خوششون اومد و همه بی صبرانه منتظر اومدنت هستن
توی پست بعدی عکسای سیسمونیتو برات میذارم عزیزم