محیصا.استجابت یک دعا (یک ماهگی )

محیصای نازم ،محیصای ماهم،فرشته پاک مامان و باباش یک ماهه شد

سلام دخمل نازم،الان که دارم برات این پستو میذارم ،مثل یه فرشته معصوم کنارم خوابیدی و نگاهت میکنم،بعضی وقتا باورم نمیشه که خدا انقدر من و بابا علیرضارو دوست داشته و بهمون نظر لطف داشته که تو پرنسس خونه ما شدی و این همه زندگیمونو شیرین کردی ،وقتی نگاهت میکنم هزار بار خدارو شاکرم برای وجودت و حضورت و از همه مهمتر سلامتیت

محیصای مامان امروز یک ماهه که خونمونو روشن کردی و قلب مامان و باباتو خونه محبتت کردی و بدون که تا ابد قلبمون متعلق به توست

راستی تا یادم نرفته برات بنویسم تا بعدها بخونی و بدونی که بابا علیرضا خیلی خیلی خیلی شمارو دوست داره و وقتی این همه محبت و عشق بابایی نسبت به شما میبینم ،خیالم از بابت همه چیز راحت میشه و مطمئن میشم که یکی تو این دنیا هست که محیصای نازمو بی نهایت دوست داره

دختر نازنینم تو این یک ماهی که گذشت و باورم نمیشه که یک ماه شده ،شما خیلی خانم شدی و دوست داشتنی تر شدی ،هفته پیش بردمت برای چکاب و دکتر گفت که خدارو شکر رشدت عالی بوده و خوب وزن گرفتی ،البته خودم وقتی نگاهت میکنم متوجه میشم که این دخمل شکموی من چقدر بزرگتر شده،کم کم نگاهات داره برام معنی دار میشه ،مامانتو میشناسی ،عاشق نوازش کردنی ،وقتی شیر میخوری به مامان نگاه میکنی و منتظری که نوازشت کنم و باهات حرف بزنم ،وقتی باهات حرف میزنم ،خیالت راحت میشه و شروع میکنی به شیر خوردن ،عاشق حمامی و آب ،توی اوج گریه هات ،وقتی صدای آب میشنوی ،با دقت دنبال صدا مییگردی و ساکت نگاه میکنی،شبا که بیدار میشی خیلی خانمی و ساکت نگاه میکنی تا مامان بیدار بشه و بهت توجه کنه،بعدش میذارمت روی قلبم و باهات حرف میزنم و شما به مامان خیره میشی و گوش میدی،وقتی ساکت میشم ،شروع میکنی به غر غر و اعتراض تا برات ادامه بدم،خلاصه که حسابی جیگر شدی عزیزم

اینم چند تا عکس از یک ماهگی فرشته نازم